مناجات با خداوند کریم و روضه سیدالشهدا علیهالسلام
از همه خسته شدم، خستگیام را در کن مضطرم، لطف کن و فکر مَنِ مضطر کن بیپـنـاهم به جز این خـانه پـناهـم ندهند من پنـاهـنـده شـدم بر تو مرا در بر کن گر چه رویـم سـیـه و دامـنـم آلـوده شده از خـطـایم بـگـذر حال مـرا بـهـتـر کن حال اشکی بده من را که دلم بِشْکَستهست بعد ازآن رحم بر این حال و به چشم تر کن یا رئوف، از سر رأفت مددی کن بر من یا کـریم، از کرمت شاملِ این نوکر کن بر سـر سـفـرۀ تو آمـدهام، سـفـره گـشـا بیـن خـوبانِ درت جـای مرا گـسـتر کن آمدم تـوبه کـنم، قـول دهـم، خـوب شوم توبـهام را بپـذیـر، حرف مـرا بـاور کن کوچکم محضر تو، ای تو بزرگِ همگان من نه اصلاً؛ نظـرم حـقِ یلِ خـیـبر کن به بزرگیِ عـلی دستِ مَنِ کـوچک گیر قـلب من را حـرم فـاطـمه و حـیـدر کن علی و فاطـمه بر روی حسین حسّاسـند نظری بر مَنِ نوکـر، به شَهِ بیسـر کن زخمی اُفتاده به گودال و تنش در خون است شمر صرف نظر از دشنه و از خنجر کن خواهرش آمده از تل، نَبُر از شَه سر را رحم برقلبِ پُر از خونِ چنین خواهر کن |